محل تبلیغات شما

تنها تر از شمعی که از کبریت می ترسد

غمگین تر از ی که از دیوار افتاده

بی اعتنا پاکت کنند از زندگی، مثل ِ

خاکستر سردی که از سیگار افتاده

 بی تو دلم می افتد از من، باز می خشکد

مثل کلاغی مرده که، از سیم می افتد

این روزها هر بار که یاد تو می افتم

یک خطّ دیگر روی پیشانیم می افتد

می خواهی از من رو بگیری، دورتر باشی

مانند طفلی مرده می‌پیچم به آغوش‌ات

سر درد می گیری و من تکرار خواهم شد

مانند یک موسیقی ِ غمناک در گوش ات

بی تو تمام کوچه ها سرد است، تاریک است

انگار خورشید این حدود اصلاً نتابیده

تو نیستی و زندگی انگار تعطیل است

تو نیستی و ساعت این شهر خوابیده

تو نیستی و خاطراتی شور در چشمم

چون ماهیان مرده ای در رود می پیچند

تکرارها من را شبیه زخم می بندند

سیگارها من را شبیه دود می پیچند

بی تو شبیه ساعتی بی کوک می خوابم

در لحظه هایی که برای شعر گفتن نیست

در خانه ای که پرده هایش بی تو تاریک است

در خانه ای که روزهایش بی تو روشن نیست

اینجا کنارم هستی و آرام می خندی

آنجا کنار هم بغل کردیم دریا را

تو رفته ای، باید همین امشب بسوزانم

این یادها، این عکس ها ، این آلبوم ها را


( حامد ابراهیم پور )

بعد از تو هم من می توانم

غرق شدن - از مجموعه اتاق پرو - مهدی اشرفی

نمی دونی چقدر سخته ...

تو ,بی ,نیستی ,ای ,ها ,افتد ,بی تو ,که از ,می افتد ,تو نیستی ,نیستی و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

scepecituc شهر فرنگ مجتمع پلی اتیلن مازندران ، مخزن آب صادراتی حرفایی برای تو من و نـوشته هایم چاپ دیجیتال کارت ویزیت سام گردشگری و سفر سفته و مسائل کاربردی آن سرویس کاهش پینگ حس بی حس