شب بی چتر برگشتن، شب بی تو زمین خوردن
شب جا موندن از دنیا، توی ایستگاه راه آهن
شب هم صحبتی تا صبح با قاب عکس رو دیوار
من و هفت سین سردرد و سكوت و سرفه و سیگار
نمی دونم کجام امشب، تو این سردرگریبونی
كه هیشكی چشم به راهم نیست، توی این شهر بارونی
كه جز بارون و جزسایه م كسی همپرسه ی من نیست
که با من شوق برگشت و با پاهام نای رفتن نیست
كجا باید برم بی تو، با این پاها كه می لنگه؟
با این دستا که می لرزه، با این دل که هنوز تنگه
كجا باید برم بی تو، كه شوق رفتنم مُرده
كه بغض دس تكون دادن، منو از پا درآورده
ببین بی تو زمین خوردم، ببین بی چتر برگشتم
ببین از من گذشت اما، هنوزم از تو نگذشتم
برای گریه دیر اما، برای رفتنت زوده
به امید كدوم دیدار؟ كه تا بوده همین بوده
( محمد نویری )
بی ,تو ,برم ,بوده ,اما، ,تو، ,بی تو ,برم بی ,باید برم ,با این ,شب بی
درباره این سایت